نه باغ بود و نه انگور و هی نه باده پرست

که دوست داد شرابی به عاشقان الست

هنوز در سر ما هست ذوق آن مستی

حریف مجلس او تا ابد بود سرمست

ز دست و پا و سر ما اثر نبود هنوز

که جانشراب محبت کشید و رفت از دست

اگر چه از شکن زلف خوب رویان شد

دلم شکسته ولی عهد روی او نشکست

ز غیرت است که چندین هزار پرده نور

میان دیده عشاق و روی خویش ببست

گذشت عکس وی از پرده ها و پرده ما

در ید و زاهد مستور گشت باده پرست

همام را همه شب انتظار خورشید است

خنک دلی که به نور صفات حق پیوست


وبلاگ صامت روز دوم پرده ,ز ,نور ,سر ,روی ,پرست ,سر ما ,باده پرست ,خویش ببست ,روی خویش ,عشاق ومنبع

شعر 005

شعر 004

شعر 003

شعر 002

شعر 001

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

طراحی دکوراسیون داخلی قیمت بلیط آکواریوم اصفهان مرکز خرید لوازم یدکی بیل مکانیکی Pc600 سایت ادبی شهید رابع استهبان فروش انواع فلزیاب آنتنی | 09197977577 تخفیف ویژه فروش ترازو آنلاین تخفیف ارزان رایگان خرید و فروش سیگار الکتریکی وبلاگ